درباره من
این جا دیگریــــ می نویسد....کاری به منــــ نداشته باشید.
ادامه...
پیوندها
- یادداشت های یک دختر ِ...
- بلاگ می
- مردی از مترو
- مرحومه مغفوره
- افکــار پروانه ای...!
- گیلاس خانومی هستم
- زنانه ترین اعترافات حوا
- شب است امروز
- این روزها که می گذرد...
- بانوی...
- ترنـــج
- riiiiiing my bell
- خوابــــ هایی دیده اند برایــ م
- مخاطب خاموش
- فقط نگاه می کنم
- یاس وحشی
- افکار پریشان یک فرد آرام
- پاسبان
- مجرم
- نُت های زندگی بانوی مردادی
- A- Normal
- نامه هایی برای دخترم
- سپیده دمی که بوی لیمو می دهد
- 60 درجه به راست
- پلاک 12
- سیگار مشکی
- آقای بنفش
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- بهمن 1393 1
- دی 1393 1
- آذر 1393 1
- تیر 1393 1
- اردیبهشت 1393 1
- فروردین 1393 1
- اسفند 1392 2
- بهمن 1392 3
- دی 1392 5
- آذر 1392 2
- آبان 1392 1
- مهر 1392 2
- شهریور 1392 1
- مرداد 1392 1
- تیر 1392 1
- دی 1391 2
- شهریور 1391 1
- تیر 1391 3
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 5
- اسفند 1390 3
- بهمن 1390 5
- دی 1390 6
- آذر 1390 9
- آبان 1390 7
- مهر 1390 9
- شهریور 1390 10
- مرداد 1390 10
- تیر 1390 9
- خرداد 1390 5
آمار : 56142 بازدید
Powered by Blogsky
فقط نگاه کن
شاید همین اطراف
همین پس و پشت ها
یک گوشه
با جین ِ سایه روشن ِ خاکی و
چهار خانه ی تیره,
با چشم های درشت و
موی تازه کوتاه شده,
با دوست داشتن های همیشگی ات و
اخلاق گند ِ همیشگی ات,
ایستاده باشی.
اگر همین اطراف
همین پس و پشت ها هستی,
پشت آن سیاهی ِ لعنتی بایست
خودت را نشان نده
Houra
جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:16 ق.ظ
چرا؟!!!!
به این خوبی، خودشو نشون نده؟!!!!
چون حالا همه چی آرومه
راستی! به کدوم خوبی؟!
درود رفیق...
شاید بهتر باشد چشمانت را ببندی و او را نبینی...
اغلب به میلِ ما رفتار نمی کنند سیاهی نشینان...
سلام
موافقم...چشمانم را ببندم....بروم پی کارم...دور ِ دور ِ دور
بعضی وقتا واقعا نیازه که طرف "باشه" ، اما دیده نشه ...
بعضی وقتا واقعن نیازه که "فکر کنی هست" اما حاضر نباشی ببینیش
آره ... با چیزی که تو گفتی موافق ترم ...
:)
به اندازه تموم نبودنام عقبم
باید بیام جلوتر
زیاد جلو نرفتم....زیاد جلو نمیرم این روزهاااا
چشمانت را ببند اما نمی توانی بروی پی کارت ..نمی گذراد که بروی پی کارت ..آره خوشکلم .
شاید زمان تکرار شد و گذاشت, خدا رو چه دیدی!
گاهی حاضری باشند اما در اطراف تو پرسه نزنند
هرکی سرش به کار خودش
زیبا بود
کاش حتی سایه ی سیاهش هم دیده نشه کاش !!!
تا بشه فرار کرد تا بشه دور شد
دور ... دور تر
دنبال آدم هم تیاد و اسیر همون تاریکی بشه تا ابد
کاش .....
این همه کاش چرا! کافیه نگاهش نکنی...البته کافی نیست اما تاثیر گذازه
من هنوز این پرونده رو تجربه نکردم
امیدوارم هیچ وقت تجربه ش نکنی
بعد از مدت ها..
درود
پست بعدی، چقد دوسش داشتم.. حرف زیبایی بود
بعد از مدت های بیشتری..
سلام
اما من پرونده م رو دوست ندارم
هرچند گاهی وقتا می تونم همه چی رو از چشم اون ببینم و خودم رو تبرئه کنم
وقتی مینویسی انگاری واستادم پشت مردمک جشمات، دارم دنیاتو میبینم. دمت گرم دختر جون!
پشت ِ مردمک ِ چشمای ِ قهوه ای
دم تو هم گرم
دلیل رفتنش را میدانست؟
شاید خودش دلیلش بود
لینک منی، شاید هم کمی الگو ..
!
سلام...
این کمی برام عجیبه که نوشتی (این جا دیگران مینویسند کاراری به من نداشته باش)
ولی همیشه یاد گرفتم جاهای که شلوغه...(اینجا کسیست پنهان!)
جواب قبلی
با چشمهای درشت و موی تازه کوتاه شده ... با دوست داشتن های همیشگی ات و اخلاق گند همیشگی ات ...
اینجاشو خیلی دوست داشتم ...اینجاییو که تجزیه ش نکردی ...اینجاشو که نیومدی خوبیهاشو از بدیهاش جدا کنی و فقط با خوبی هاش بخوایش ...اینجاشو که اخلاق گندشم بخشی از خودش میدونی ...اینجاشو که اخلاق گندشم همون اندازه خواستنیه که دوست داشتن هاش ...
بله خب...گاهی اخلاق گند هم خواستنی میشد
پیشم بیا...
سلام، تو وبلاگم متنی گذاشته ام که ازتوندعوت میکنم برای خوندنش و اینکه حسی که بهتون میده و تاثیرش رو برام بیان کنید.
ممنونم.
!
somebody bazam raftia,nisti inja dobare... :-|
:(( نمی خواستم این طور بشه...نمی خواستم
دلم تنگ شده بود اومدم چهارتا چهار تا خوندمت.
لطف کردین...ممنون
سلام ...
کامنتدونیتون باز نبود بالا اینجا مزاحم شدیم ...
خواستیم یه سلام و واحوالپرسی کرده باشیم ...
موفق باشین
سلام
بله
خیلی هم ممنون...لطف داری مردی از مترو :)
کجا رفتی باز ؟!!!!!
نمی دونم چرا این طوری میشه هی :(
[گل].با احترام
{احترام} با احتیاط
میخونمت و قلمت رو دوست دارم سامبادی. . .
باعث ِ افتخار...ممنون
باعث شدی خودم دوباره بخونمش : ))